فراموشت نکردم ، هنوزم تهِ مغزم دنبالتم ، بهت فکر میکنم و مراقبتم ، اونجا برام زندهای ، از خودِ واقعیت بهتره ، طوری توی سرم ساختمت که حالم ازت بهم نخوره ، ولی از اینکه منو به این روز انداختی ، از اینکه من حسم بهت کمتر نشده و تو بیخیالتر از همیشه داری به کارات میرسی حالم بهم میخوره ، با وجودِ همهی اینا هنوزم دوست ندارم به فراموشی بسپارمت ، میخوام بهت برسم ، یه صدایی ته سرم میگه خر نشو ، یادت نره چجوری زمینت زد؛
ولی خدایی با این همه خوبی که بهت کردم =)
چطور دلت اومد ولم کنی ؟!💔
شرمندھ کہ ھنو مث بدبختا میخوامت شرمندھ واقعا🖤
تعریف کنید وقتی تنھا شدید حالتوں چی شد🤧💔