وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی
ب چیزایی میرسی ک نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت💔
ب آدمایی میرسی ک نمیدونی دردن یا همدرد...
ب لحظه هایی میرسی که هضمش برا دل کوچیکت سخته😢
و ب دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه
ب آرزوهایی ک توهم شد...
رویاهایی که گذشت...
به چیزایی ک حقت بود ولی شد توقع...
و ب زخمهایی ک با نمک روزگار آغشته شد...
و احساسی ک دیگران اشتباه مینامند...
و دست آخر دنیایی ک بهت پشت کرده...
و باز هم انتهای دفتر خودت میمانی...
و زخمهایی ک روزگار پشت هم میزند...
و سکوت هم دوای دردش نیست...
"کاش دنیا مهربان تر بود"💔🥀